loading...
دیوانه وار دوست دارم
حامد بازدید : 30 پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم


نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم


یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.


نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.


می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم

 

حامد بازدید : 29 سه شنبه 29 فروردین 1391 نظرات (0)

کاشکی تاریکی میرفت فردا میشد


صبح میشد چشمون تو پیدا میشد


لبای ناز تو با قصه ی عشق


مثل گلهای بهاری وا میشد


تا دلم شکوه رو آغاز میکنه.


دیگه اشکم واسه من ناز میکنه


یادته قول دادی پیشم بمونی


قصه ی عشق زیر گوشم بخونی


نمیدونست دل وامونده ی من


که رسم بی وفایی میدونی


تا دلم شکوه رو آغاز میکنه.


دیگه اشکم واسه من ناز میکنه


هنوز از عشق تو لبریزه تنم


عاشق چشمون ناز تومنم


نمیدونم چرا من هم مثل تو


نمیتونم زیر قولم بزنم

حامد بازدید : 29 سه شنبه 29 فروردین 1391 نظرات (0)

ای که دنیایش تو هستی قلب پر مهرم شکستی


آمدی جایم گرفتی در کنار او نشستی


کاش... من جای تو بودم...


قصه میگوید برایت از امید و آرزوها


مینشیند روبرویت با نگاهی پر تمنا


کاش...  من جای تو بودم...


مینشی در کنارش آن شب خوب عروسی


شادیت آوای تبریک آن سرور و دیده بوسی


کاش ...من جا تو بودم...


در عقیق دیدگانت مینشیند نقش فردا


میرود از شهر قلبت تک سوار درد و غمها


کاش ...من جا تو بودم...

?

حامد بازدید : 31 سه شنبه 29 فروردین 1391 نظرات (0)

بیا تا برات بگم آسمون سیاه شده


دیگه هر پنجره ای به دیواری وا شده


بیا تا برات بگم گل تو گلدون خوشکیده


دست سردم تا حالا دست گرمی ندیده


بیا تا مثل قدیم واسه هم قصه بگیم


گم بشیم تو رویاها قصه از غصه بگیم


بیا تا برات بگم غصه ی بره وگرگ


که چجور آشنا شدن توی این دشت بزرگ


آخه شب بود میدونی بره گرگونمیدید


بره از گرگ سیاه حرفای خوبی شنید


بره ی تنهارو گرگ به یه شهر تازه برد


بره تا رفت تو خیال گرگ دریدو اونوخورد


بره باور نمیکرد گفت شاید خواب میبینه


ولی یه جای دلش خالی مونده تو سینه


بیا تا برات بگم تو همون گرگ بدی


که با نیرنگ و فریب به سراغم اومدی

حامد بازدید : 23 سه شنبه 29 فروردین 1391 نظرات (0)

خداوندا


برای همسایه که نان مرا ربود، نان


برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی


برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش


و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم

حامد بازدید : 26 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (0)
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟

من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم

ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

صدات گرم و خواستنیه،

همیشه بهم اهمیت میدی،

دوست داشتنی هستی،

با ملاحظه هستی،

بخاطر لبخندت،

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

حامد بازدید : 30 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (0)
باز هم بلند شو
 
ایستادن کسی که زمینش زده اند
 
از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند
 
زیباتر است . . .

حامد بازدید : 28 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (0)

کاش خبر از این دل تنگم داشتی


 کاش خبر از غصه و آهم داشتی


این دل شده مبتلا به تو ای دوست


 کاش مرهمی برای دردش داشتی . . .

حامد بازدید : 29 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)
وقتی میبردیش

گفته بودم ظریف و شکستنیه!


مگر روی کارتنش نخوندی؟


روش نوشته شده بود زیر پاتون نزارید!


گارانتی نداره ها بی ادب!!


دیگه بردیش پسش نمیگیرم


واسه خودت بمونه

حامد بازدید : 31 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (1)
یادت می آید؟

گفتی:

"آفتابگردان شیفته ی باران شده"

اما باران من!

جز من

کسی نمیداند

آفتابگردان از آفتاب، گردان است.


تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سلام دوستان شما این وب را در چه حدی میبینید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 111
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 137
  • بازدید کلی : 5,032