باز اين دل از غمي ديرينه لبريز است
باز مي لرزد به خود سر شاخه هاي بيد سرگردان
باز مي ريزد فرو بر چهره ام باران...
باز رنجورم،
خداوندا پريشانم
باز مي بيني كه بي تابانه گريانم باز پاييز است....
باز اين دنيا غم انگيز است....
باز پاييز است و هنگام جدائيها
باز پاييز است و مرگ آشنائيها